اربعین ۱۴۰۱(بخش دوم)

ساخت وبلاگ

خلاصه راهی شدیم رفتیم مرز خلوت بود راحت و سریع رد شدیم، سر ظهر بود و ما هم گرسنه که دیدیم سمت مرز عراق خبری از موکب نیست، قسمتی که قبلا موکبا بودن خبری نبود تا اینکه از مرز عراقم رد شدیم رفتیم اون سمت ،که چشممون به موکبا روشن شد، خلاصه آب و غذا خوردیم منتظر ماشین بودیم که بیاد،یکی از دوستام که با چند تا خانواده عراقی آشنا بود باهاشون هماهنگ کرده بود، گفته بودن سر مرز ماشین میاد دنبالتون تا نجف میبرتون، سامرا و کاظمین هم میبره اما پولی نمیگیره،یکی از خدام الحسین هزینه ماشینتونو داده، خواهرم خیلی توی ماشین و اتوبوس حالش بد میشه، طوریکه حتی شب قبلش یکی از دلایلی که داشت از اومدن پشیمون میشد همین بدماشینیش بود، همینطور که منتظر ماشین بود دعا میکرد میگفت خدایا یه ماشین خوب بیاد،گفتم به هواپیما میگن طیاره میخوای بگو طیاره بیاد، گفت جت میخوام خدایا الجت الشخصی بیاد، خلاصه یکی دوساعتی منتظر شدیم تا بالاخره ماشین اومد، یه ماشین لوکس شش نفره ، مدلش توی ایران ندیدم باشه، صندلی های وسطیش تا میشد میرفت زیر بعد فرش مینداختی میتونستی دراز بکشی، همون اول گفت بریم خونه اول غذا بخورین و استراحت بکنین و بعد نجف بریم گفتیم باشه، یکی دوساعتی رفتیم رسیدیم خونه ای که گفته بودن مهمان دیگه ای هم داشتم غذا خوردیم،استراحت کردیم و بعدم حرکت ،توی مسیرم دوتا زیارتگاه یکی سید شریفه دختر امام حسن که میگن خیلی حاجت میده، دوستم میگفت فامیلی داشتیم سرطان داشت متوسل شدیم شِفا گرفت، بعدم مزار حضرت قاسم رفتیم و تا شب که دیگه حدود سه شب رسیدیم نجف ،رفتیم صحن حضرت زهرا ماشاءلله بزرگ بود و شلوغ، رفتیم قسمت زنانه دوربین که نبود میشد راحت باشی، یکم نشستیم تا جا باز شد خوابیدیم تا صبح ،قسمت زنونش دوطبقه حمام و دستشویی داشت ، توی حیاطشم باز یه قسمت حمام و دستشویی بود ،با وجود بزرگی صحن ،بخشی از مردم جاشون نبود توی حیاط خوابیده بودن، وقت نهارم غذای حضرتی میدادن صفش طولانی بود ولی خب قسمت شد غذای حضرتی خوردیم ، یکی از بچه ها توی مسیر خودشو خسته کرده بود استراحت کم غذا هم کم میخورد رفته بود مسجد کوفه و تو راهم بخشیو پیاده رفته بود، بهش فشار اومده بود خانوادش بهش گفتن برگرده و برگشت اما ما حواسمون به جسممون بود استراحت و غذا رو داشتیم ،کوفه هم نرفتیم، شرایط نبود، بعدم برای اینکه دچار مشکل نشیم تا عمود ۸۰۰ رو با ماشین رفتیم.

+ نوشته شده در سه شنبه بیست و نهم شهریور ۱۴۰۱ ساعت 14:18 توسط صبا  | 

برای دلم...
ما را در سایت برای دلم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : barayedelammo بازدید : 107 تاريخ : شنبه 1 بهمن 1401 ساعت: 0:01